نویسنده: دکتر محمد جلیلی




 

اقتصاد مقاومتی ضد اقتصاد ریاضتی است از دیدگاه اقتصاد کلان، کاهش کسری بودجه دولت معمولاً موجب می‌شود در کوتاه‌مدت نرخ بیکاری افزایش یابد. پروژه‌های توسعه‌ای، خدمات رفاهی و مخارج اجتماعی از جمله مهم‌ترین و متداول‌ترین انواع هزینه‌هایی هستند که در شرایط اقتصاد ریاضتی برای کاستن از آن‌ها برنامه‌ریزی می‌شود. همچنین از جنبه درآمدی، نیز معمولاً نسبت به افزایش نرخ‌های مالیات، کالاها و خدمات عمومی همچون قیمت بلیت هواپیما، قطار و اتوبوس‌ها اقدام می‌شود. به عبارت دیگر، در اقتصاد ریاضتی با این شرایط روبرو هستیم:

 

۱- منابع رایج برای کاهش هزینه‌ها عبارتند از: پروژه‌های توسعه‌ای، خدمات رفاهی و مخارج اجتماعی ۲- منابع رایج برای افزایش درآمدها عبارتند از: افزایش مالیات، کالاها و خدمات عمومی همچون قیمت بلیت هواپیما، قطار و اتوبوس ۳- همچنین سن بازنشستگی افزایش و سهم دولت در صندوق‌های بازنشستگی کاهش می‌یابد. در عمل کشورهایی که با شرایط سخت اقتصادی مواجه می‌شوند با اتخاذ سیاست اقتصاد ریاضتی بیش از اینکه به دنبال حل مسئله داخلی کشور خود باشند، بر رفع نگرانی‌های کشورهای دیگر تمرکز می‌نمایند؛ به عبارت دیگر بدهی‌های خارجی دولت درگیر در اقتصاد ریاضتی، موجب می‌شود سیاست‌های اشاره شده مانند افزایش نرخ‌های مالیات و کاهش بودجه‌های رفاهی و توسعه‌ای بیش‌ترین منفعت را برای کشورهایی فراهم کند که از بابت توانایی کشور درگیر در بحران اقتصادی نسبت به بازپرداخت بدهی‌هایش نگران هستند. مطالب کوتاه فوق در خصوص نکات اساسی اقتصاد ریاضتی به خوبی نشان می‌دهد که این نوع از سیاست اقتصادی اصولاً نه تنها هیچ‌گونه سنخیتی با اقتصاد مقاومتی ندارد، بلکه نقطه مقابل آن قرار دارد. هدف نهایی و اساسی اقتصاد مقاومتی، این است که کشور از جهت اقتصادی مقاوم شود و بتواند در مقابل توطئه‌های دشمنان مقاومت نماید. این مسئله مهم‌ترین نقطه افتراق اقتصاد مقاومتی با اقتصاد ریاضتی است. اقتصاد ریاضتی با فشار به مردم و اقتصاد داخلی و حتی کاهش برنامه‌های توسعه‌ای کشور، سعی می‌نماید کشورهای دیگر را راضی کند. این کشورها اگرچه در ظاهر ممکن است دشمن هم تلقی نشوند اما حداقل موضوع این است که قدر مسلم از نظر اقتصادی رقیب هستند و امروزه همگان می‌دانند که رقابت در عرصه اقتصاد تفاوت چندانی با جنگ در عرصه نظامی ندارد. چه بسا تبعات شکست در رقابت اقتصادی بسیار وسیع‌تر و مخرب‌تر برای یک کشور باشد. این در حالی است که اقتصاد مقاومتی با تاکید بر ارائه آزادی عمل بیشتر به مردم و اقتصاد داخلی و حتی افزایش برنامه‌های توسعه‌ای سعی می‌نماید خود را در مقابل توطئه‌های دشمنان و حتی رقبای اقتصادی مقاوم کند تا شرایط اقتصادی که بعضاً از جانب رقبا (دشمنان) بر اقتصاد ملی تحمیل می‌شود، نتواند زمینه تسلط آنان را بر کشور فراهم کند. حمایت از مردم، نقطه مرکزی اقتصاد مقاومتی است در حالی که در اقتصاد ریاضتی حمایت از طلبکاران (وام‌دهندگان مانند بانک جهانی، کشورهای دیگر و سایر اعتباردهندگان) از طریق ایجاد محدودیت برای مردم و اقتصاد ملی، نقطه تمرکز سیاست‌های اقتصادی قرار می‌گیرد. بنابراین:

- اقتصاد ریاضتی یک سیاست کوتاه‌مدت است. در حالی که اقتصاد مقاومتی یک سیاست بلندمدت است.

- اقتصاد ریاضتی یک طرح اقتصادی بسیار محدود است. اقتصاد مقاومتی یک طرح جامع و فراگیر در همه ابعاد اقتصادی است.

- اقتصاد ریاضتی ضد مقاومت است. و اصولاً برای در هم شکستن مقاومت ملت‌ها طراحی می‌شود.

اقتصاد ریاضتی در کشور یونان از جمله نمونه‌هایی است که تقریباً اغلب مردم از آن شناخت دارند. همگان به وضوح مشاهده کردند که در نزاع بین اعتراضات و نارضایتی مردم و حتی دولتمردان یونان با سیاست‌های تحمیلی اتحادیه اروپا، نهایتاً برنده این منازعه اقتصادی، کشورهای طلبکار اروپایی بودند که توانستند شرایطی را فراهم کنند که اقتصاد یونان کماکان به آنان وابسته بماند. این در حالی است که اقتصاد مقاومتی اصولاً برای افزایش قدرت مقاومت یک ملت طراحی شده است. - هم در اقتصاد ریاضتی و هم در اقتصاد مقاومتی مردم، محور و کانون تمرکز اصلی به شمار می‌روند. با این تفاوت که در اقتصاد ریاضتی علی‌رغم اینکه در بروز مشکلات و سختی‌های اقتصادی کشورهای رقیب و شرکت‌های بزرگ دخیل هستند اما در حل این مشکلات این مردم هستند که به تنهایی باید بار تمام سختی‌ها را به دوش بکشند تا مبادا منافع اعتباردهندگان ذره‌ای دچار خطر شود. البته در اقتصاد مقاومتی نیز مردم محورند؛ اما نه فقط محور تحمل سختی‌ها بلکه تکیه‌گاه اصلی تمام فعالیت‌های اقتصادی به شمار می‌روند. منبع مقاله :
مشرق نیوز